همیشه میگویند آرزوهایتان را یک جا بنویسید تا سال های بعد ، بروید و بخوانیدشان و بخندید به آن آرزوهایی که خاطره شده اند .

 

بچه تر که بودم ، آرزویم این بود که بابا بزرگ از سفر برگردد ، مامان در راه رسیدن به خانه ، درحالی که گوجه سبز های داخل پلاستیک را حمل میکند ، دوتا بستنی کیم هم بخرد .

 

آرزو میکردم شاهین فردا مدرسه نیاید تا راحت تر روی میز بنشینم .آن روز ها بزرگ ترین دغدغه و آرزویم ، بیست شدن کارنامه ی نیم وجبی ام بود 

همان کارنامه ای که حالا حتی در خاطراتم هم نقش پررنگی ندارد .

 

اکنون که بزرگ تر شده ام ، آرزوهایم هم قد کشیده اند .

آرزوهایی پخته تر ، سرسنگین تر و مقاوم تر شده اند . 

حالا آرزویم سلامتی  آن عزیز دل  بعد از ان بیماری است . حالا آرزو میکنم میلاد ، یک عروسی خوب بر پا کند و دخترک ، زیر تمام 

عاشقانه ها نزند .

 آرزوی این سالهای من ، رفع آن مشکل مالی بزرگ ، درست شدن آن درگیری خانوادگی و کلی چیز های دیگری است که فقط آدم بزرگ های هم سن من می فهمند .

 

اما آرزوهای من هرچقدر هم که بزرگ باشند  ، هر چقدر هم که سنشان از من بیشتر باشد ، من یک خدای مهربان دارم که اگر صلاح باشد ، تمام شان را نصیبم میکند و می گوید : 


"وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ"

 

 

***

 

+ این شب ها برای هم دعا کنیم .


+ لطفا اگر روزه نمی گیرید ، اگر روزه گرفتن تان دلیل قابل قبولی هم دارد ، جلوی چشم کسانی که حسابی تشنه شان شده ، 

آن آب سرد را _ که روی دیواره ی لیوانش بخار نشسته _ نوش جان نکنید . با تشکر :)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حجت الاسلام والمسلمین حسن عرفان رحمت الله علیه ♥دوصِـــت دارم♥ ♥A♥ دانلود رایگان و کامل جدیدترین فیلم و سریال جهان My live blog گندله سازی زرند fung.parsablog.com قاصدک روزگار... imking